مسألة «اوقات فراغت» به شکل امروزي آن يک پديدة جديد بوده و محصول دوران شهرنشيني و عصر صنعتي و روزگار مدرنيته است. انسان‌ها براي گذران زندگي روزمرة خود مجبورند دائماً در فعاليت باشند و ساعت‌هاي متمادي از زندگي خود را صرف کار و تلاش در محيط‌هاي بسته و محدود کنند. اين مسأله، در کنار شهرنشيني و مشکلات روحي و رواني و آسيب‌هاي جسمي اين نوع زندگي در مقايسه با زندگي روستايي و عشايري، موجب شد عده‌‌اي در انديشة طرح اوقات فراغت و مديريت چنين اوقاتي براي استفاده بيشتر از نيروي کار افراد برآمدند. اهميت اوقات فراغت براي انسان امروزي تا آنجا است که رشته‌هاي علمي جديدي براي تحليل و بررسي و مديريت ابعاد مختلف اين مسأله شکل گرفته است. «جامعه‌شناسي اوقات فراغت»، «روان‌شناسي فراغت» و امثال آن را مي‌توان از اين سنخ دانست.


منظور از اوقات فراغت
«فراغت» لغتي است عربي که از ريشة «فَرَغ» گرفته شده است. معاني مختلف و البته قريب الافقي دارد: «جدايي از چيزي يا کاري»، «وسعت»، «پايان يافتن کاري»، «دست کشيدن از کار» و «فرصتي که پس از پايان يک کار در اختيار انسان قرار مي‌گيرد» از مهم‌ترين معاني فراغت است. «اوقات فراغت» نيز به معناي زمان‌ها و فرصت‌هايي است که فرد در استراحت و آسايش از کار رسمي و شغل اصلي خود به سر مي‌برد.
بعضي، اوقات فراغت را به گونه‌اي معنا کرده‌اند که به معناي اوقات و زمان‌هاي آزادي تمام عيار انسان از همة‌ قيود و محدوديت‌هاي قانوني و اخلاقي است. اوقاتي که انسان بايد فقط به دنبال امور دلخواه و لذت‌هاي مورد علاقه خود برود و بگردد. از نظر اينان اوقات فراغت يعني اوقات بي‌مسؤوليتي، آزادي محض و اوقات رهايي از وظايف اجتماعي!
چنين نگاهي از اساس با انديشة اسلامي و نوع نگاه اسلام به انسان متفاوت است. اوقات فراغت از نظر اسلام هرگز به معناي «اوقات بي‌مسؤوليتي» يا «اوقات بيکاري» نيست. زيرا در هر جايي و تا زماني که انسان عقل و اختيار و آگاهي و قدرت داشته باشد، مسؤوليت نيز دارد. بنابراين هرگز نمي‌توان اوقات فراغت را اوقات بي‌مسؤوليتي و آزادي محض و رهايي از وظايف و تکاليف دانست. اوقات فراغت به معناي اوقات بيکاري هم نيست. زيرا بيکاري يعني اينکه فرد هيچ کاري براي انجام دادن نداشته باشد. اما در اوقات فراغت کارهاي زيادي براي انجام دادن هست. و کسي که اوقات فراغت خود را اوقات بيکاري تلقي کند، از نظر اسلام کاري ناپسند انجام داده است. در بعضي روايات فراغت به معناي بيکاري به شدت نکوهش شده و شخص فارغ به عنوان کسي که مورد غضب خداوند است معرفي شده است:
إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ يُبْغِضُ‏ الْعَبْدَ النَّوَّامَ الْفَارِغ‏؛
به درستي که خداي عز و جل بندة پرخواب بيکار را دشمن مي‌دارد.
همچنين اوقات فراغت با «تفريح و سرگرمي» نيز متفاوت است. تفريح و سرگرمي در حقيقت يکي از راه‌هاي گذران اوقات فراغت است. به تعبير ديگر، محصول اوقات فراغت است. بنابراين با اوقات فراغت متفاوت است.


ويژگي‌هاي اوقات فراغت
تا اينجا ابعاد سلبي اوقات فراغت گفته شد. يعني معلوم شد که اوقات فراغت چه چيزهايي نيست. در اينجا براي فهم بهتر اوقات فراغت بارزترين ويژگي‌هاي آن را بيان مي‌کنيم:
1. فراغت از کار رسمي و روزانه: يکي از شاخصه‌هاي اوقات فراغت اين است که انسان از کار رسمي و روزانة خود فارغ باشد. شايد همين ويژگي است که موجب شده است برخي افراد اوقات فراغت را به معناي اوقات بيکاري تلقي کنند. بله اوقات فراغت اوقاتي است که از کار رسمي و روزانه فارغ مي‌شويم، اما روشن است که فراغت از کارهاي رسمي به معناي بيکاري نيست.
2. دومين ويژگي اوقات فراغت اين است که فرد در اين اوقات از روي اجبار و اکراه کار و فعاليت خود را انتخاب نمي‌کند. اوقاتي است که انسان مي‌تواند کارهاي مورد علاقة خود را انجام دهد. به تعبير ديگر، در اين اوقات، انسان از اختيار و قدرت انتخاب بيشتري براي گزينش فعاليت مورد علاقه‌اش برخوردار است. برخلاف اوقاتي که به هر دليل به فعاليت‌هاي رسمي و شغلي خود مي‌پردازد. مثلاً يک کشاورز در هنگام کشاورزي از قدرت انتخاب و اختيار زيادي برخوردار نيست. اگر مي‌خواهد گندم بکارد، لازم است وظايف معيني را انجام دهد، زمان‌هاي خاصي به آبياري و وجين و درو و امثال آن بپردازد. اما اوقات فراغت به اين صورت است که هم نوع فعاليت و هم زمان انجام آن و ميزان انجام آن دلبخواهي و اختياري است. به همين دليل در اوقات فراغت هر کسي به کارهايي مي‌پردازد که مطلوب و دلخواه او هستند. حتي ممکن است فرد در اوقات فراغت کاري سخت و طاقت‌فرسا انجام دهد،‌ اما چون در غير از اوقات رسمي شغل معين خود انجام مي‌دهد و به دلخواه و انتخاب خود اين کار را انجام مي‌دهد، مصداقي از گذراندن اوقات فراغت به شمار مي‌رود. به همين دليل است که مي‌توان گفت چگونگي گذران اوقات فراغت متأثر از نوع شخصيت و هويت اجتماعي، تربيتي و اخلاقي افراد است.
3. نداشتن انگيزه و نفع اقتصادي از ديگر ويژگي‌هايي است که اوقات فراغت را از اوقات اشتغال تفکيک مي‌کند. در اوقات فراغت غالباً افراد انگيزة مادي و سودجويانه ندارند. هر چند مديران فرهنگي جامعه مي‌توانند و مي‌بايست اوقات فراغت مردم را به گونه‌اي مديريت کنند که موجب رونق اقتصادي و گردش مالي بيشتري در سطح جامعه شود. به نظر مي‌رسد اگر توصيه‌هاي اسلام دربارة چگونگي گذران اوقات فراغت عملي شود، مثل توصيه به مسافرت و گردشگري، در کنار بهره‌هاي فرهنگي و اخلاقي و ديني، شاهد رونق اقتصادي بيشتري در سطح جامعه نيز خواهيم بود.
اهميت اوقات فراغت
اوقات فراغت در دنياي معاصر از جهات مختلفي اهميت پيدا کرده است:
زماني براي فرهنگ‌سازي
يکي از مهم‌ترين جهات اهميت آن اين است که بهترين زمان‌ها براي القاي فکر و انديشه و فرهنگ مورد قبول خود به افراد و جامعه،‌ اوقات فراغت آنان است. با مديريت اوقات فراغت افراد مي‌توان باورها، ارزش‌ها، رفتارها و اميال و خواسته‌هاي‌شان را به سمت و سوي مورد نظر سوق داد. بيشترين سرمايه‌گذاري‌هاي فرهنگي در بسياري از کشورهاي پيشرفته در روزگار حاضر بر روي ساخت فيلم و سريال و کارتون و انيميشن و اسباب‌بازي و سرگرمي‌هاي مختلفي است که همگي آنان به منظور پر کردن اوقات فراغت افراد صورت مي‌گيرد.
با توجه به مجموعة ‌تعاليم اسلامي دربارة اهميت وقت و فرصت و نکوهش بطالت و لهو و لعب مي‌توان گفت نگاه اسلام به مقولة اوقات فراغت، نگاهي تربيتي و اخلاقي است و هرگز به عنوان گذران بي‌هدف وقت يا فرصت‌هايي براي بيهوده‌گذراني به آن نگاه نمي‌کند.
فرصتي براي ايجاد اشتغال
يکي از بهترين فرصت‌ها براي ايجاد ميليون‌ها شغل، برنامه‌ريزي براي مديريت اوقات فراغت مردم است. ‌براي اين منظور اوقات فراغت مردم، نياز به کارهاي فرهنگي و اقتصادي و اجتماعي فراواني است. عده‌اي بايد امکانات تفريحي و ورزشي مورد نياز براي گذران اوقات فراغت را بسازند و از آنها نگه‌داري کنند؛‌ عده‌اي بايد مکان‌هاي نمايشي، مثل سينماها، خانه‌هاي تئاتر و نمايشگاه‌هاي عکس و فيلم و امثال آن را تأمين کنند و عده‌اي بايد روزها و سال‌ها کار کنند تا بتوانند چند ساعت از اوقات فراغت مردم را پر کنند. به عنوان مثال، براي ساختن برخي فيلم‌ها صدها نفر، مشغول فعاليت‌اند و بعضاً چندين هزار ساعت کار و تلاش دسته جمعي صورت مي‌گيرد تا فيلمي توليد شود؛ شبکه‌هاي مختلف راديويي و تلويزيوني و ماهواره‌اي و سايت‌هاي مختلف اينترنتي و ده‌ها و صدها مورد ديگر را مي‌توان محصول کار براي مديريت اوقات فراغت دانست. بنابراين يکي از راه‌هاي ايجاد اشتغال در دنياي مدرن، تلاش در جهت‌ پر کردن اوقات فراغت اقشار مختلف مردم است.
زمان‌شمولي و فردشمولي
وقتي سخن از اوقات فراغت به ميان مي‌آيد، بسياري گمان مي‌کنند صرفاً مربوط به نوجوانان و جوانان و آن هم در فرصت تعطيلات تابستاني مدارس و دانشگاه‌ها سخن گفته مي‌شود! اما اين پنداري کاملاً نادرست است. اوقات فراغت اختصاص به قشر خاص، سن خاص يا زمان خاصي ندارد. زمان‌شمول و فرد شمول است. همة افراد جامعه نه تنها نيازمند داشتن اوقات فراغت هستند، بلکه خواه ناخواه بخش زيادي از زندگي آنان را مي‌توان زير مجموعة اوقات فراغت دانست. همين مسأله اهميت برنامه‌ريزي براي اوقات فراغت را نشان مي‌دهد.
تهديدي براي سلامت اخلاقي جامعه
اوقات فراغت در کنار همة خوبي‌ها و برکاتي که دارد، اگر به درستي ساماندهي نشود مي‌تواند به عنوان يکي از جدي‌ترين تهديدات براي سلامت اخلاقي و رواني جامعه به شمار آيد. شايد بتوان گفت يکي از مهمترين علل انحرافات و بزه‌کاري‌ها و کجروي‌هاي اجتماعي بي‌برنامگي فردي و اجتماعي در حوزة اوقات فراغت است. اين يک حقيقت است که اگر مسؤولان فرهنگي و مديران فکري جامعه با توجه به سبک زندگي اسلامي و ارزش‌هاي ملي اوقات فراغت قشرهاي مختلف جامعه را مديريت نکنند، خسارت‌هاي جبران ناپذيري در حوزة فرهنگ و اخلاق به بار مي‌آيد. اگر ما براي اوقات فراغت مردم برنامه‌ريزي نکنيم و جهت‌دهي مناسبي براي آن نداشته باشيم، ديگران اين کار را خواهند کرد. کوتاهي در اين عرصه به منزله در اختيار قرار دادن زميني بکر و آماده به دشمنان فرهنگي جامعه خواهد بود. آنان بر اساس ارزش‌هاي خود سعي خواهند کرد اوقات فراغت جوانان ما را به سمت و سوي مورد نظرشان سوق دهند. امام علي(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:
مَعَ‏ الْفَرَاغِ‏ تَكُونُ‏ الصَّبْوَة؛
همراه با فراغت، تمايل به خواسته‌هاي شيطاني حاصل مي‌شود.
اوقات فراغت و كاركردهاي آن
همانطور که اشاره شد، اوقات فراغت مي‌تواند کارکردهاي مختلفي داشته باشد. اوقات فراغت موجب مي‌شود تا تکرار و يکنواختي در زندگي پيش نيايد. خستگي‌هاي جسمي و روحي موجب کسالت و سستي در انجام وظايف نشود. بر اين اساس مي‌توان فوايد اوقات فراغت را به اين ترتيب ذکر کرد:
1. رفع خستگي‌هاي ناشي از کارهاي روزمره؛ به هر حال، هر شخصي، تواني محدود دارد، کار مداوم و يکنواخت موجب خستگي جسمي و روحي مي‌شود، اوقات فراغت اگر به درستي مديريت شود مي‌تواند خستگي‌ها را رفع کند؛
2. بالا بردن بازده کار؛ اوقات فراغت موجب بازيابي و بازسازي توانايي‌هاي افراد مي‌شود و در نتيجه بازده کاري آنان را بالا خواهد برد.
3. جلوگيري از افسردگي‌هاي روحي و خستگي‌هاي جسمي: اوقات فراغت مي‌تواند بسياري از مشکلات روحي و رواني و اضطراب‌ها و ترس‌ها و خشم‌ها را کنترل کند و در نتيجه موجبات آرامش روحي و آسايش جسمي را فراهم کند؛
4. رشد اجتماعي: در صورتي که اوقات فراغت را در فعاليت‌هاي اجتماعي سپري کنيم، موجب رشد اجتماعي افراد و بهبود روابط اجتماعي مي‌شود؛
5. پيشگيري از آسيب‌هاي اجتماعي: مديريت درست اوقات فراغت و ساماندهي آن در جهت فرهنگ‌ سازي مي‌تواند زمينة شکل‌گيري بسياري از آسيب‌هاي اجتماعي را از بين ببرد.
6. رونق اقتصادي: اوقات فراغت اگر به درستي ساماندهي شود مي‌تواند موجب رونق اقتصادي مردم شود. به عنوان مثال، اگر همگي مردم يا بخش اعظمي از آنان به اين توصية قرآن مبني بر سير و سفر در زمين عمل کنند در آن صورت شاهد رشد و رونق اقتصادي در بسياري از مناطق جهان خواهيم بود.
7. فرصتي براي تقويت ايمان و عبادت بيشتر: يکي از بهترين کارها در اوقات فراغت اين است که به امور عبادي و ديني خود بيشتر بپردازيم. اطلاعات و آگاهي‌هاي ديني و مذهبي خود را بالا ببريم. امام علي(عليه‌السلام) در تفسير آية شريفه «وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا» مي‌فرمايد:
لَا تَنْسَ‏ صِحَّتَكَ‏ وَ قُوَّتَكَ‏ وَ فَرَاغَكَ‏ وَ شَبَابَكَ وَ نَشَاطَكَ أَنْ تَطْلُبَ بِهَا الْآخِرَةَ؛
فرامونش نکن که از تن‌درستي، نيرومندي، فراغت، جواني و نشاط خود براي طلب آخرت استفاده کني.
اوقات فراغت در آيات و روايات
با توجه به اينکه اوقات فراغت و چگونگي گذران و نوع مديريت آن ارتباطي تنگاتنگ با امکانات و سطح زندگي مادي مردم دارد و به نوعي مي‌توان گفت از مفاهيم نسبي و زمان‌مند و مکانمند است، بنابراين نبايد از آيات و روايات انتظار داشت به صورت جزئي و مصداقي همة موارد اوقات فراغت و چگونگي گذران آن را تشريح کرده باشند. زيرا قرآن و دستورات پيامبر اکرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم) و امامان معصوم(عليهم‌السلام) قوانين کلي و معيارهاي اساسي و چارچوب عمل را به دست مي‌دهند و جز در موارد استثناء وارد جزئيات و مصاديق نمي‌شوند. بسياري از جزئيات و مصاديق از مقتضيات زمان و مکان است که به تناسب شرايط تغيير مي‌کنند.
اسلام از ما مي‌خواهد هيچ فرصتي را براي تعالي از دست ندهيم. هر گاه از کار مهمي فارغ شديم، بلافاصله به کار مهم ديگري بپردازيم؛ لازمة اين دستور آن است که ما براي زندگي خود برنامه‌ داشته و همواره به سمت هدف اصلي در حرکت باشيم.
فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ؛ وَ إِلى‏ رَبِّكَ فَارْغَبْ؛
پس هنگامي که از مهمي فارغ مي‌شوي به مهم ديگري پرداز؛ و به سوي پروردگارت توجه کن.
بر اساس اين آيه خواستة خداوند از پيامبر اکرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم) و به تبع از همة‌ مؤمنان و خداباوران اين است که هيچ فرصتي را براي پيشرفت و تعالي از دست ندهند. البته بسياري از کارها زمان‌مند مي‌باشند. اما هر زمان که کار مهمي پايان مي‌پذيرد، خداي متعال مي‌فرمايد بايد به کار مهمي ديگر بپردازيد.
ضرورت استفادة بهينه از وقت
همانطور که در تعريف اوقات فراغت گفتيم، اوقات فراغت به معناي اوقات مرده و بي‌فايده نيست. بر اساس فرهنگ ديني، ما حق نداريم حتي لحظه‌اي از اوقات عمر خود را به بطالت بگذرانيم. ما در برابر لحظه لحظة عمر خود بايد پاسخگو باشيم. در روايات آمده است از جمله مواردي که بايد در روز حساب، پاسخگو باشيم، دربارة چگونگي گذران عمرمان و چگونگي سپري کردن جواني‌مان است. پيامبر اکرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم) در تفسير اين آيه که مي‌فرمايد
«وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» فرمودند:
إِنَّهُ لَا يُجَاوِزُ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبَلَاهُ وَ عَنْ‏ عُمُرِهِ‏ فِيمَا أَفْنَاهُ‏ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ جَمَعَهُ وَ فِيمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ؛
در قيامت هيچ کس قدم از قدم برنمي‌دارد مگر اينکه به چهار پرسش پاسخ دهد: از جواني‌اش که در چه راهي صرفش کرده؛ از عمرش که در چه چيزي سپري‌اش نموده؛ از مالش که از کجا جمع‌اش کرده و در چه راهي مصرفش نموده و از محبت اهل بيت.
مولانا در اين رابطه چنين سروده است:
حق همي گويد چه آوردي مرا اندر اين مهلت که دادم من ترا
عمر خود را در چه پايان برده‌اي قوت و قوّت در چه فاني کرده‌اي
گوهر ديده کجا فرسوده‌اي پنج حس را در کجا پالوده‌اي
چشم وگوش وهوش وگوهرهاي عرش خرج کردي چه خريدي تو زفرش
به تعبير حافظ:
قدر وقت ار نشناسد دل وکاري نکند بس خجالت که از اين حاصل اوقات بريم
به همين دليل است که ائمة اطهار و اولياي دين نسبت به قدرداني از فرصت‌ها سفارش‌هاي فراواني کرده‌اند. دائماً هشدار داده‌اند که مواظب فرصت‌ها و زمان‌هايي که در اختيارتان است باشيد، نه امکان پس‌انداز کردن وقت وجود دارد و نه امکان بازگرداندن آن. يکي از شاخصه‌هاي دين‌داري و ايمان اين دانسته شده است که شخص مؤمن براي همة اوقاتش برنامه‌ريزي دارد. هيچ وقتي را براي بيکاري و بطالت ندارد. امام علي(عليه‌السلام)، در ضمن بيان ويژگي‌هاي انسان مؤمن، يکي از ويژگي‌هاي او را چنين بر مي‌شمارد که از همة اوقات خود استفاده مي‌برد و هيچ زماني را به بطالت نمي‌گذراند. «مشغولٌ وقتُهُ»؛
پيامبر اکرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم) در سفارش‌هاي خود به ابوذر غفاري مي‌فرمايد:
يَا أَبَا ذَرٍّ كُنْ‏ عَلَى‏ عُمُرِكَ‏ أَشَحَ‏ مِنْكَ‏ عَلَى دِرْهَمِكَ وَ دِينَارِك‏؛
اي ابوذر! در هزينه کردن عمرت نسبت به هزينه کردن درهم و دينارت حريص‌تر باش.
امام علي(عليه‌السلام):
إِنَّ الْفُرَصَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوهَا إِذَا أَمْكَنَتْ‏ فِي أَبْوَابِ الْخَيْرِ وَ إِلَّا عَادَتْ نَدَما؛
فرصت‌ها همچون ابر مي‌گذرند. پس اگر فرصتي دست داد به سرعت آنها را در کارهاي خير به کار گيريد و گرنه پشيماني در پي خواهد داشت.
إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّة؛
از دست دادن فرصت اندوه آور است.
غَافِصِ الْفُرْصَةَ عِنْدَ إِمْكَانِهَا فَإِنَّكَ غَيْرُ مُدْرِكِهَا عِنْدَ فَوْتِهَا؛
فرصت‌هاي پيش آمده را محکم بگيريد؛ زيرا اگر از دست بروند، ديگر آنها را به دست نمي‌آوريد.
امام حسن(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:
الْفُرْصَةُ سَرِيعَةُ الْفَوْتِ، بَطِيئَةُ الْعَوْد؛
فرصت‌ها به سرعت از دست مي‌روند و به کندي باز مي‌گردند.
امام صادق(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:
لَسْتُ‏ أُحِبُ‏ أَنْ‏ أَرَى‏ الشَّابَ‏ مِنْكُمْ‏ إِلَّا غَادِياً فِي حَالَيْنِ: إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً، فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَرَّطَ، فَإِنْ فَرَّطَ ضَيَّعَ، وَ إِنْ ضَيَّعَ أَثِمَ، وَ إِنْ أَثِمَ سَكَنَ النَّارَ، وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) بِالْحَقِّ؛
دوست ندارم جواني از شما را ببينم مگر در يکي از اين دو حالت باشد: يا عالم و دانشمند باشد و يا متعلّم و آموزنده؛ سوگند به کسي که محمد را به پيامبري برانگيخت اگر در هيچ کدام از اين دو حال نبود، کم‌کاري و کوتاهي کرده و در آن صورت عمر خود را ضايع نموده و کسي که عمر خود را ضايع کند گناهکار است و کسي که گناه کند، جهنمي خواهد بود.
امام سجاد(عليه‌السلام) در صحيفة سجاديه در اين باره مي‌فرمايد:
فَإِنْ‏ قَدَّرْتَ‏ لَنَا فَرَاغاً مِنْ‏ شُغْلٍ‏ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَةٍ لَا تُدْرِكُنَا فِيهِ تَبِعَةٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِيهِ سَأْمَةٌ، حَتَّى يَنْصَرِفَ عَنَّا كُتَّابُ السَّيِّئَاتِ بِصَحِيفَةٍ خَالِيَةٍ مِنْ ذِكْرِ سَيِّئَاتِنَا، وَ يَتَوَلَّى كُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مَسْرُورِينَ بِمَا كَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا؛
خدايا! ... اگر براي ما فراغتي از كارها مقدّر فرموده‌اى، آن را سالم قرار ده كه در آن، گناهي ما را در نيابد و خستگي به ما روي نياورد، تا فرشتگان و نويسندگان بدي‌ها، با پرونده‌هايي خالي از بيان گناهان‌مان، از سوي ما بازگردند و نويسندگانِ نيكي‌ها، به خاطر نيكي‌هايي كه از ما نوشته‌اند، شادمان شوند.
امام موسي کاظم(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:
إِنَ‏ اللَّهَ‏ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ إِنَّ اللَّهَ لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ الْفَارِغ‏؛
خداي متعال از انسان پرخواب و از انسان بيکار بدش مي‌آيد.
چگونگي گذران اوقات فراغت
همة افراد در نحوة گذران اوقات فراغت خود يکسان نيستند. متأسفانه برخي افراد هيچ برنامه‌اي براي اين کار ندارند. به همين دليل، بدترين لحظات زندگي آنان زمان‌هاي فراغت از کار است. اوقات فراغت براي چنين افرادي معنايي جز اوقات بيکاري ندارد. پرسه زدن در خيابان‌ها، ايستادن در کوچه و خيابان و يا مشکل‌تراشي براي اطرافيان محصول چنين نگاهي به اوقات فراغت است. برخي ديگر ممکن است با تماشاي تلويزيون و گوش دادن به راديو و امثال آن اوقات فراغت خود را به گونه‌اي سپري نمايند. چنين افرادي نيز در اغلب موارد بي‌برنامه‌اند. البته اگر با برنامه‌ريزي زمان‌هايي از خود را به تماشاي تلويزيون و امثال آن اختصاص دهيم، اشکالي ندارد. آنچه که اشکال دارد برخورد منفعلانه با اين مسأله است. نبايد به دليل بي‌برنامگي و از روي بي‌حوصلگي با شبکه‌هاي مختلف تلويزيوني و راديويي و ماهواره‌اي و امثال آن خود را سرگرم ‌کنيم. چنين حالتي ممکن است انسان را به بسياري از ناهنجاري‌هاي اخلاقي و اجتماعي بکشاند.
آنچه اسلام از ما مي‌خواهد اين است که فعالانه با اوقات فراغت خود برخورد کنيم و با مديريت صحيح و برنامه‌ريزي همه‌ جانبه بهترين بهره‌ها را از اوقات فراغت خود ببريم. توشة جسمي و روحي لازم را براي زمان‌هاي فعاليت و کار بايد از همين اوقات فراغت فراهم نمود.


تفريح
تفريح مي‌تواند يکي از مهم‌ترين و ضروري‌ترين کارها در اوقات فراغت باشد. هر انساني نيازمند اوقاتي است که در آن به تفريح و سرگرمي بپردازد. البته سرگرمي‌ها و تفريحات افراد و طبقات مختلف اجتماعي و سنين مختلف متفاوت است، اما هيچ انساني نيست که بي‌نياز از تفريح باشد. تفريح براي تجديد نيرو و زدودن يکنواختي از زندگي، امري لازم و ضروري است. يکي از مهم‌ترين اصول بهداشت جسم و روان است. در داستان حضرت يوسف(عليه‌السلام)، وقتي برادران يوسف مي‌خواهند اجازة او را از پدر بگيرند. چنين درخواست مي‌کنند:
«قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى‏ يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ؛ أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ؛
(برادران نزد پدر آمدند و) گفتند: «اي پدر! چرا تو دربارة‌ يوسف، به ما اطمينان نمي‌کني؟! در حالي که ما خيرخواه او هستيم! فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذاي کافي بخورد و تفريح کند؛ و به يقين ما از او محافظت خواهيم کرد.»
برخي از مفسران از اين آيه مباح بودن بازي و تفريح براي نوجوانان و جوانان را استفاده کرده‌اند. حتي صرف نظر از اين آيه، هيچ ترديدي در اين نيست که اسلام انواعي از تفريح را مورد توجه قرار داده است: ورزش‌ها و تفريحاتي مثل کشتي‌گيري، تيراندازي، اسب‌سواري، شنا، شمشيربازي و امثال آن مورد توجه و سفارش اسلام است. نقش چنين ورزش‌ها و تفريحاتي در تقويت جسم و روح آدمي و آرامش جسمي و روحي او بر کسي پوشيده نيست. در ادامه برخي از روايات ناظر به چنين ورزش‌ها و تفريحاتي را ذکر مي‌کنيم:
در روايتي از پيامبر اکرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم) نقل شده است که مي‌فرمايد:
حقُّ الولدِ على الوالدِ أن‏ يُعَلِّمَه‏ الكتابةَ و السّباحةَ و الرّمايةَ؛
حق فرزند بر پدر آن است كه نگارش، شناگري و تيراندازي به او بياموزد.
پيامبر اکرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم)، در حديثي ديگر، شناگري را بهترين سرگرمي‌ مؤمن مي‌داند:
خَيرٌ لَهوِ المُؤمِنِ السَّباحَةُ؛
شنا کردن بهترين سرگرمي و تفريح مؤمن است.
همان حضرت در حديثي ديگر مي‌فرمايد:
كُلُ‏ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ‏ بَاطِلٌ‏ إِلَّا فِي‏ ثَلَاثٍ‏ فِي تَأْدِيبِهِ الْفَرَسَ وَ رَمْيِهِ عَنْ قَوْسِهِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَأَتَهُ فَإِنَّهُنَّ حَق؛
هر نوع تفريح و سرگرمي براي مؤمن شايسته نيست مگر در سه چيز: تربيت اسب، آماده‌سازي کمان و اوقاتي که با همسرش مي‌گذراند؛ چنين تفريحات و سرگرمي‌هايي حق‌اند.‏


مسافرت و گردشگري
يکي از بهترين و سودبخش‌ترين راه‌هاي گذران اوقات فراغت، که مورد تأکيد ويژة اسلام نيز هست، مسافرت و گردشگري است. آيات متعددي در قرآن کريم مردم را به سير و سفر و گردشگري در سراسر زمين و ديدن نشانه‌ها و مظاهر الهي و مشاهدة سرنوشت دشمنان دين، تکذيب‌کنندگان دعوت پيامبران، مجرمان و گناهکاران دعوت مي‌کنند. قرآن کريم گردشگري و سير و سفر در زمين را موجب فهم و درک بهتر حقايق هستي مي‌داند. مسافرت و ديدن آثار باستاني و نشانه‌هاي برجاي مانده از گذشتگان را موجب عبرت‌گيري و تفکر بيشتر در سرنوشت خود مي‌داند. در اينجا برخي از آيات مربوطه را ذکر مي‌کنيم:
قَدْ خَلَت مِن قَبْلِكُمْ سنَنٌ فَسِيرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا كَيْف كانَ عَقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛
پيش از شما، سنت‌ها (و مجازات‌هاي الهي بر طبق اعمال امت‌ها) وجود داشت، پس در روي زمين، گردش کنيد و ببينيد سرانجام تکذيب‌کنندگان (آيات الهي) چگونه بوده است؟
أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فى الأَرْضِ فَتَكُونَ لهَُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بهَا أَوْ ءَاذَانٌ يَسمَعُونَ بهَا فَإِنهَا لا تَعْمَى الأَبْصرُ وَ لَكِن تَعْمَى الْقُلُوب الّتى فى الصدُورِ؛
آيا آنان در زمين سير نکردند، تا دل‌هايي داشته باشند که (حقيقت را) با آن درک کنند؛ يا گوش‌هايي که با آن (نداي حق را) بشنوند؟! زيرا (بسيار مي‌شود که) چشم‌هاي ظاهر نابينا نمي‌شود، بلکه دل‌هايي که در سينه‌هاست کور مي‌شود.
قُلْ سِيرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا كيْف كانَ عَقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ؛
بگو: «در زمين سير کنيد و ببينيد سرانجام مجرمان چگونه بود!»
قُلْ سِيرُوا فى الأَرْضِ فَانظرُوا كيْف بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمّ اللّهُ يُنشِئُ النّشأَةَ الاَخِرَةَ إِنّ اللّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِير؛
بگو: «در زمين بگرديد و بنگريد خداوند چگونه آفرينش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند (به همين گونه) جهان آخرت را ايجاد مي‌کند؛ به يقين خدا بر هر چيزي تواناست.
أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فى الأَرْضِ فَيَنظرُوا كَيْف كانَ عَقِبَةُ الّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كانُوا أَشدّ مِنهُمْ قُوّةً وَ أَثَارُوا الأَرْض وَ عَمَرُوهَا أَكثرَ مِمّا عَمَرُوهَا وَ جَاءَتْهُمْ رُسلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَمَا كانَ اللّهُ لِيَظلِمَهُمْ وَ لَكِن كانُوا أَنفُسهُمْ يَظلِمُونَ؛
آيا در زمين گردش نکردند تا ببينند عاقبت کساني که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نيرومندتر از اينان بودند، و زمين را (براي زراعت و آبادي) دگرگون ساختند و بيش از اينان، آن را آباد کردند، و پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کيفر خود را ديدند)؛ خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، ولي خودشان به خويشتن ستم مي‌کردند.
پيامبر اکرم(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم) نيز در حديثي سفر و گردش‌گري را موجب سلامتي جسمي و بهره‌مندي اقتصادي مي‌داند و مي‌فرمايد: «سَافِرُوا تَصِحُّوا سَافِرُوا تَغْنَمُوا.»
در ديوان اشعار منسوب به امام علي(عليه‌السلام) دربارة اهميت سفر چنين آمده است:
تَغَرَّبْ‏ عَنِ‏ الْأَوْطَانِ‏ فِي طَلَبِ الْعُلَى‏ وَ سَافِرْ فَفِي الْأَسْفَارِ خَمْسُ فَوَائِدَ
تَفَرُّجُ هَمٍّ وَ اكْتِسَابُ مَعِيشَةٍ وَ عِلْمٌ وَ آدَابٌ وَ صُحْبَةُ مَاجِد
در طلب بزرگي از وطن خارج شو؛ مسافرت کن؛ زيرا در مسافرت پنج فايده است: فراموشي غصه‌ها، بهرة اقتصادي، کسب دانش، ادب‌آموزي، و همراهي با انسان‌هاي بزرگ.


صله ارحام
يکي ديگر از بهترين و ارزشمندترين راه‌هاي گذران اوقات فراغت، ديد و بازيد از اقوام و خويشاوندان و ديدار دوستان است. اسلام به منظور حفظ و تقويت بنيان‌هاي اجتماعي و روابط خويشاوندي تأکيد زيادي بر صله رحم و ارتباط با اقوام دارد. برکات مادي و معنوي فراواني براي آن برشمرده است. طبيعتاً در زمان کار و فعاليت‌هاي شغلي و روزانه فرصت و امکاني براي انجام اين وظيفة ديني و انساني نيست. به همين دليل، مناسب‌ترين اوقات براي انجام چنين کاري، اوقات فراغت است.
در اينجا به ذکر چند روايت از ميان صدها آيه و روايتي که در اين زمينه وارد شده است، اکتفا مي‌کنيم:
امام علي(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:
إِنَّ لِأَهْلِ الدِّينِ عَلَامَاتٍ يُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقَ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ وَ وَفَاءً بِالْعَهْدِ وَ صِلَةَ الْأَرْحَامِ‏ و ...‏؛
دينداران شاخصه‌هايي دارند که با آنها مي‌شود آنان را شناخت: راستگويي، امانت‌داري، وفاداري، ارتباط با خويشاوندان و ...
امام باقر(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:
صِلَةُ الْأَرْحَامِ‏ تُزَكِّي الْأَعْمَالَ وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تُنْسِئُ فِي الْأَجَلِ؛
ارتباط با خويشاوندان، موجب پاکي اعمال، رشد اموال، دفع بلاها، حسابرسي آسان و طول عمر مي‌شود.
امام جعفر صادق(عليه‌السلام) مي‌فرمايد:

صِلَةُ الْأَرْحَامِ‏ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسَمِّحُ الْكَفَّ وَ تُطَيِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِي الْأَجَل؛
ارتباط با خويشاوندان، اخلاقي نيکو، دست و دلي باز، جاني پاکيزه، رزقي فراوان و عمري طولاني را به ارمغان مي‌آورد.
عبادت خداوند
از نگاه قرآن کريم عبادت و بندگي خداوند هدف اصلي آفرينش انسان است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ». بنابراين انساني که مي‌خواهد در راستاي فلسفة وجودي خود حرکت کند، بايد همة اوقات خود به عبادت خدا مشغول باشد. البته بندگي و عبادت لزوماً به معناي عبادت‌هاي مرسوم و شناخته‌شدة فقهي نيست. انسان حتي مي‌تواند خوردن و خوابيدن و تفريحات خود را عبادت الهي بداند. مشروط به آنکه به انگيزة الهي و در راستاي وصول به مقام قرب انجام گيرند. در عين حال، انجام عبادت‌هاي ويژه، مثل نماز‌هاي مستحبي، خواندن اذکار و دعاهاي ويژه، روزه گرفتن مستحبي، تمرکز و توجه بيشتر به آيات قرآني و امثال آن، مي‌تواند يکي از شايسته‌ترين کارها در اوقات فراغت باشد.
امام علي(عليه‌السلام) در دعايي از خداي متعال چنين مي‌خواهد:
اللهم فَرِّغْنِي‏ لِمَا خَلَقْتَنِي‏ لَهُ‏؛ ‏
خداوندا! براي دستيابي به آنچه که مرا برايش آفريده‌اي فراغتي به من عطا کن.


حسابرسي نفس
يکي از شايسته‌ترين کارهايي که مي‌توانيم با فراغ بال بيشتري در اوقات فراغت خود انجام دهيم، حسابرسي اعمال روزانه يا اعمال گذشتة خود است. انسان گاهي چنان درگير فعاليت‌هاي شغلي و کارهاي روزمرة خود مي‌شود که هدف اصلي زندگي را فراموش مي‌کند. حتي ممکن است روزها بگذرد و سؤالات اساسي حيات انساني براي او مطرح نشود چه رسد به اينکه نوع مواجهه خود با آنها را تحليل کند: سؤالاتي از اين قبيل که از کجا آمده‌ام؟ براي چه آمده‌ام؟ چرا آمده‌ام؟ به کجا مي‌روم؟ چگونه بايد اين راه را طي کنم؟ نيازها و توشة اين راه چيست؟ همراهان اين راه کيانند؟ راهزنان اين راه کيانند و کجايند؟ و امثال آن. اوقات فراغت بهترين زماني است که هر کسي مي‌تواند بخشي از آن را براي تأمل پيرامون اين پرسش‌ها اختصاص دهد. امام علي(عليه‌السلام) در اين باره مي‌فرمايد:
مَا أَحَقَّ الْإِنْسَانَ أَنْ تَكُونَ لَهُ سَاعَةٌ لَا يَشْغَلُهُ عَنْهَا شَاغِلٌ يُحَاسِبُ‏ فِيهَا نَفْسَهُ‏ فَيَنْظُرُ فِيمَا اكْتَسَبَ لَهَا وَ عَلَيْهَا فِي لَيْلِهَا وَ نَهَارِهَا؛
چقدر شايسته است انسان زماني در اختيار داشته باشد که از مشغوليت‌هاي زندگي چيزي او را سرگرم نسازد: ساعتي که از خودش حسابرسي کند و دربارة آنچه در شبانه‌روز براي خود به دست آورده و يا از کف داده است، بينديشد.
و نيز درحديث ديگري به تقسيم اوقات فرد ديندار اشاره دارند و از ساعت حسابرسي در کنار ساعت مناجات و ساعات مخصوص لذّت‌هاي حلال، ياد شده است:
إِنَّ لِلْمُؤْمِنِ‏ ثَلَاثَ‏ سَاعَاتٍ‏ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يُحَاسِبُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّاتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُل‏؛
امام صادق(عليه‌السلام) نيز مي‌فرمايد، هر مسلماني دست کم بايد يک روز در هفته، خود را از کارهاي روزمره فارغ کند و به مسائل تربيتي و ديني خود توجه ويژه نمايد. مسائل ديني خود را پيگيري نمايد. ابهامات خود را رفع نمايد:


أُفٍّ لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ أَنْ لَا يُفَرِّغَ نَفْسَهُ فِي‏ الْأُسْبُوعِ‏ يَوْمَ‏ الْجُمُعَةِ لِأَمْرِ دِينِهِ فَيَسْأَلَ عَنْه‏؛


افّ بر مسلماني که براي کار دين خويش و پرسش دربارة آن، [دست کم] روز جمعة هر هفته، خود را از [کارهاي ديگر] فارغ نمي‌سازد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: